.

.

دریافت کد باکس دلنوشته های من

عاشقم

عاشقم ....اهل همین کوچه بن بست کناری,

که تو از پنجره اش پای به قلب من دیوانه نهادی,

تو کجا؟

کوچه کجا؟

پنجره باز کجا؟

من کجا ؟

عشق کجا؟

طاقت آغاز کجا؟

تو به لبخند و نگاهی ,

من دلداده به آهی,

بنشستیم

تو در قلب و

من خسته به چاهی ...گنه از کیست ؟

ار آن پنجره باز ؟

از آن لحظه آغاز ؟

از آن چشم گنه کار ؟

از آن لحظه دیدار ؟

کاش می شد گنه پنجره و لحظه و چشمت  ,

همه بر دوش بگیرم

جای آن یک شب مهتاب,

تو را سخت در آغوش بگیرم

(فریدون مشیری)

 

 

[ جمعه 5 دی 1393برچسب:شعر,فریدون مشیری,عشق,کوچه, ] [ 11:43 ] [ عادل ]
[ ]

معنای عشق و صفات عاشقی

از تو ای عشق در این دل چه شررها دارم

یادگار از تو چه شب ها , چه سحر ها دارم

با تو ای راهزن دل چه سفرها دارم

گر چه از خود خبرم نیست خبرها دارم

تو مرا واله و آشفته و رسوا کردی

تو مرا غافل از اندیشه فردا کردی

آری ای عشق تو بودی که فریبم دادی

دل سودا زده ام را به حبیبم دادی

بوسه ها از لب یارم به رقیبم دادی

داروی کشتن من یاد طبیبم دادی

ورنه اینقدر مهم جور و جفا یاد نداشت

هیچ شیرین سر خونریزی فرهاد نداشت

حسن در بردن دل همره و همکار تو بود

غمزه دمساز تو عشوه مددکار تو بود

وصل و هجران سبب گرمی بازار تو بود

راست گویم دل دیوانه گرفتار تو بود

گر تو ای عشق نه مشاطه خوبان بودی

ترک آن ماه جفا پیشه چه آسان بودی

چون نکو مینگرم ,شمع تو, پروانه توئی

حرم و دیر توئی , کعبه و بتخانه تویی

راز شیرینی این عالم افسانه توئی

لب دلدار توئی , طره جانان تویی

گرچه از چشم بتی بی دل و دینم ای عشق

هر چه بینم همه از عشق تو بینم ای عشق

گرچه ای عشق شکایت ز تو چندان دارم

که به عمری نتوانم همه رو بشناسم

گرچه از نرگس او ساخته ای بیمارم

گرچه زان زلف گره ها زده ای درکارم

باز هم گرم از این آتش جانسوز توام

سرخوش از آه و غم و درد شب و روز توام

باز اگر بوی مئی هست ز میخانه تست

باز اگر آب حیاطی است به پیمانه تست

باز اگر راحت جانی بود افسانه تست

باز هم عقل کسی راست که دیوانه تست

شکوه بیجاست مرا کشتی و آنم دادی

آنچه از بخت طمع داشتم آنم دادی

خواهم ای عشق که میخانه دلها باشم

بیخبر از حرم و دیر و کلیسا باشم

گرچه زین بیشتر از دست تو رسوا باشم

بی تو یک لحظه نباشد که به دنیا باشم

بعد از این رحم مکن بر دل دیوانه من

بفرست آنچه غمت هست به غمخانه من

من ندیدم سخنی خوشتر از افسانه تو

عاقلان بیهوده خندند به دیوانه تو

نقد جان گرچه بود قیمت پیمانه تو

آه از آن دل که نشد مست زمیخانه تو

کاش دائم دل ما از تو بلرزد ای عشق

آن دلی کز تو نلرزد به چه ارزد ای عشق

(عماد خراسانی)

 

 

[ جمعه 5 دی 1393برچسب:شعر,عشق,دلنوشته,عماد خراسانی, ] [ 11:10 ] [ عادل ]
[ ]

قصه تلخ

چـــــــه قــصــــــــه ی تـــلـــخــــــــــی ســـــت

مـــــــــ ــرده هـــــایـــمــــــان را بــــــه یـــــــــاد مـیـــســپــــــــاریـــــــمــ

و

زنـــــــ ــده هـــــایـــمــــــان را بـــــــه خــــــــــاک

[ سه شنبه 2 دی 1393برچسب:مرده,زنده,قصه ی تلخ, ] [ 17:24 ] [ 2khMale ShaHe PariOon ]
[ ]

روزهای خوب و بد

به روزهای سخت که رسید

بامن تفاوت داشت

آن کسی که در روزهای خوب من

بسیار تفاهم داشت

[ سه شنبه 2 دی 1393برچسب:تفاوت,تفاهم,خیانت,عاشقانه, ] [ 17:21 ] [ 2khMale ShaHe PariOon ]
[ ]

یلدا

گوش کن...

صدای نفس های آخر پاییز رو می شنوی؟؟؟

و این زیباترین فصل خدا رو به تمام است...

غم و اندوه هایت را به برگ های درختان آویزان کن...

چن روز دیگر می ریزند...

پیشاپیش یلدا تون مبارک

[ جمعه 28 آذر 1393برچسب:دلنوشته های من,پاییز,یلدا, ] [ 22:51 ] [ ابراهیم حسینی ]
[ ]

عشق و نفس

هر انچه که برای درجا نگه داشتنش نیاز به تلاش و تقلا باشد,

نمی تواند روش طبیعی زندگی شما باشد, نمیتواند هرگز خود انگیخته باشد

عشق وقتی خشنود است که قادر باشد چیزی ببخشد

نفس وقتی خشنود است که قادر باشد چیزی بستاند.

نفس همیشه انگیزه دارد منظور دارد...

 عشق بی انگیزه است بدون منظور است عشق پاداش خودش است

نفس فقط زبان گرفتن را می داند , عشق زیان بخشیدن است.

عشق بدون دلیل است , عشق هرگز با دلیل روی نمیدهد.

انسان از جنس بودن نیست از جنس شدن است...!

 

[ جمعه 28 آذر 1393برچسب:عشق و نفس,دلنوشته,عشق, ] [ 22:7 ] [ ابراهیم حسینی ]
[ ]

تاابد تکی

[ جمعه 28 آذر 1393برچسب:آهای یکی,تک,عاشقانه, ] [ 18:0 ] [ 2khMale ShaHe PariOon ]
[ ]

عشق یعنی...

بسم رب الحسین (ع)

اربعین پای پیاده

عشق یعنی آتش افروخته

عشق یعنی خیمه های سوخته

عشق یعنی حاجت بیت الحرام

دل بریدن ها و حج ناتمام

عشق یعنی غربت نور دو عین

عشق یعنی گریه بر قبر حسین

عشق را گویم فقط در یک کلام

یا ابالفضل و حسین و والسلام...

.........

دلی که عشق ندارد و به عشق نیاز دارد,

آدمی را در پی گمشده اش ,

ملتهبانه به هر سو می کشاند.

خدا , آزادی , هنر و دوست

در بیان طلب بر سر راهش منتظرند

تا وی کوزه خالی خویش را

از آب کدامین چشمه پر خواهد کرد؟؟

 

[ جمعه 21 آذر 1393برچسب:عشق یعنی,عشق,دل,شعر عشق, ] [ 9:45 ] [ عادل ]
[ ]

شعر عاشقانه

اینم شعری زیبا از عاشق و معشوق در دلنوشته های من

من فکر دوتا قافیه و باز ردیفم

باز آی و بزن شانه به موهای لطیفم...

سرخ است لبانت که به تشبیه انار است

ایواای..نزن دست ...ببین روی لطیفم

از بین کدامین غزلم باز شکفتی؟

من دختری از واژه احساس شریفم...

من تا ته این معرکه عشق می آیم

نه در تب احساس و نه در عشق ضعیفم...

بی تاب توام شرم نشسته سر راهم

بگذار و بیا در بغل جسم نحیفم...

ترسم که نگاهت به نگاهم بخورد باز

من بازی چشمان تو را خوب حریفم...

ای کاش من آن پارچه روی سرت وای

باز آی و بزن شانه به موهای لطیفم...

 

دوستانی که قبلا این شعر رو خوندن میدونن

مصرع اول عاشق ..و مصرع دوم معشوق هستش

 حبیب قاسمی

[ دو شنبه 17 آذر 1393برچسب:شعر,عاشق,معشوق,دلنوشته, ] [ 23:20 ] [ عادل ]
[ ]

دختر بچه نه ساله

سوال یک دختر بچه نه ساله شیعه از مدیر خود که باعث شد تمام کارشناسان شبکه های وهابی جوابی بجز سکوت برایش نیافتند:

ما در کلاس که 24 نفر هستیم , معلم ما وقتی میخواد از کلاس بیرون بره به من میگه : خانم محمدی , شما مبصر باش تا نظم کلاس به هم نریزه...

و به بچه ها میگه : بچه ها ,شما گوش به حرف مبصر کنید تا من برگردم !

شما میگید پیامبر (ص) از دنیا رفت و کسی را برای جانشینی خودش انتخاب نکرد ,

آیا پیامبر صلی الله علیه و آله  , به اندازه معلم ما بلد نبود یک مبصر و یک جانشین بعد از خودش تعیین کند

که نظم جامعه اسلامی بهم نریزد ..؟!

جواب مدیر اهل سنت به دانش آموز شیعه:

 


ادامه مطلب
[ جمعه 14 آذر 1393برچسب:دلنوشته های من, ] [ 12:10 ] [ ابراهیم حسینی ]
[ ]

عشق بازی

خوش به حال باد گونه هایت را لمس میکند و هیچ کس از او نمیپرسد که با تو چه نسبتی دارد !

کاش مرا باد می آفریدند تو را برگ درختی خلق می کردند...

عشق بازی برگ و باد را دیده ای ؟!

در هم می پیچند و عاشق تر می شوند...

[ جمعه 14 آذر 1393برچسب:عشق بازی,عاشق,دلنوشته, ] [ 11:50 ] [ ابراهیم حسینی ]
[ ]

بدرقه اش کن

بدرقه اش کن رفیق

شاید بادیگری خوش تر باشد

مگر خوشحالیش آرزویت نبود؟؟!!...

[ یک شنبه 9 آذر 1393برچسب:بدرقه,عاشقانه, ] [ 17:26 ] [ 2khMale ShaHe PariOon ]
[ ]

فریاد میزنم

هرگاه که میخواهم زنده باشم

آنگاه که زندگی ترک میگویدم

به آن می چسبم

میگویم زندگی

زود است رفتن دست گرمش در دستم

لبم کنار گوشش

نجوا میکنم ای زندگی

زندگی گویی معشوقی است که میرود

از گردنش می آویزم

فریاد میزنم

ترکم کنی می میرم

[ جمعه 7 آذر 1393برچسب:دلنوشته های من,فریاد میزنم, ] [ 1:33 ] [ ابراهیم حسینی ]
[ ]

پاییز

وه چه زیبا اگر پاییز بودم

وحشی و پرشور و رنگ آمیز بودم

شاعری در چشم من میخواند شعری آسمانی

در کنار قلبم عاشق شعله میزد

در شرار آتش دردی نهانی

نغمه من ,

همچو آوای نسیم پر شکسته

عطر غم می ریخت بر دل های خسته

پیش رویم

چهره تلخ زمستان جوانی

پشت سر آشوب تابستان عشقی ناگهانی

سینه ام منزلگه اندوه و درد و بد گمانی

کاش چون پاییز بودم...

کاش چون پاییز بودم

فروغ فرخزاد

[ شنبه 1 آذر 1393برچسب:شعر,عشق,عاشقی,پاییز, ] [ 23:8 ] [ عادل ]
[ ]

عشق زمینی

دو نفر که عاشق اند و عشق آنها را به وحدتی رسانده است ,

واجب نیست که هر دو صدای کبک , درخت نارون , حجاب برفی قله علم کوه ,

رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند...

اگر چنین حالتی پیش بیاید, یا عاشق زائد یا معشوق و یکی کافی است .

عشق از خودخواهی و خودپرستی ها گذشتن است...

اما این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست

من از عشق زمینی حرف میزنم که ارزش آن در« حضور» است

نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری.

[ جمعه 30 آبان 1393برچسب:عشق,معشوق,عشق زمینی, ] [ 22:50 ] [ ابراهیم حسینی ]
[ ]

آرزو...

46347161190658635888.png 

[ پنج شنبه 24 آبان 1393برچسب:عشق,آرزو, ] [ 10:12 ] [ akharin 2 khtare khob ]
[ ]

اینو آویزه ی گوشت کن...

عکس نوشته های قشنگ عاشقانه

[ پنج شنبه 23 آبان 1393برچسب:, ] [ 10:16 ] [ akharin 2 khtare khob ]
[ ]

حکم دل...

خیلی وقته دیگه زندگی خوش نمی گذره… فقط… میگذره
.
.
.
بارآخر،من ورق رابادلم بر میزنم!بار دیگرحکم کن ! امانه بی دل! بادلت،دل حکم کن !
حکم دل::
هر که دل دارد بیاندازد وسط !
تا که ما دلهایمان را رو کنیم ! دل که روی دل بیافتاد،عشق حاکم میشود !
پس ،به حکم عشق بازی میکنیم .
این دل من ! رو بکن حالا دلت را…!
دل نداری!!!؟؟؟
بر بزن اندیشه ات را…حکم لازم . دل سپردن ، دل گرفتن هردو لازم !!!

 

 

 

ولی............

 
قمار زندگی را به کسی باختم که "تک دل" را با "خشت" برید جریمه اش یک عمر حسرت شد! باخت زیبایی بود....!!!
یادش رفته بود که من یارش هستم نه حریفش!! یاد گرفتم به "دل" ،"دل" نبندم...
یاد گرفتم از روی "دل " حکم نکنم...
دل را باید"بر"زد جایش سنگ ریخت.. که با خشت "تک بری" نکنند!
 

41840938151291856436.jpg

[ پنج شنبه 22 آبان 1393برچسب:عشق, ] [ 10:15 ] [ akharin 2 khtare khob ]
[ ]

عقربه...

نیش هیچ عقربی کشنده تر از عقربه های ساعت نیست 

[ پنج شنبه 22 آبان 1393برچسب:, ] [ 10:10 ] [ akharin 2 khtare khob ]
[ ]

شهر...

[ پنج شنبه 22 آبان 1393برچسب:, ] [ 9:59 ] [ akharin 2 khtare khob ]
[ ]

کاشکی...

کاشکی آخر این سوز بهاری باشد
کاشکی در بغلت راه فراری باشد
کاشکی از همه مخفی بشود این شادی
کاشکی وصل شود عشق تو به آزادی
کاشکی بد نشود آخر این قصه ی بد
کاشکی باز بخوابیم ولی تا به ابد

[ پنج شنبه 22 آبان 1393برچسب:دلنوشته های من, ] [ 9:58 ] [ akharin 2 khtare khob ]
[ ]

اشعار عاشقانه

 

مطرب عشق عجب ساز و نوای دارد

                   نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد

عالم از ناله عشاق مبادا خالی

                که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد

....

سحر بلبل حکایت با صبا کرد 

                    که عشق روی گل با ما چه ها کرد

به هر سو بلبل عاشق در افغان 

                                 تنعم از میان باد صبا کرد

.......

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد 

                      چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

فکر عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت

                           یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد

....

مجمع خوبی و لطف است عذار چو مهش

                   لیکنش مهر و وفا نیست خدایا بدهش

چارده ساله بتی چابک شیرین دارم

           که به جان حلقه به گوش است مه چادهش

....

در وفای کوی تو مشهور خوبانم چو شمع

           شب نشین کوی سربازان و رندانم چوشمع

در شب هجرت مرا پروانه وصلی فرست

             ور نه از دردت جهانی را بسوزانم چو شمع

 

[ چهار شنبه 21 آبان 1393برچسب:اشعار عاشقانه,عشق,شعر, ] [ 8:22 ] [ عادل ]
[ ]

دلنوشته

گفتم:میری؟

گفت:آره

گفتم:منم بیام؟

گفت:جایی که من میرم جای 2نفره نه 3نفر

گفتم:برمیگردی؟

فقط خندید...

اشک توی چشام جمع شد . . . سرمو انداختم پایین

دستشو گذاشت زیرچونم و سرمو آورد بالا

گفت:میری؟

گفتم:آره

گفت:منم بیام؟

گفتم:جایی که من میرم جای 1نفره نه 2نفر

گفت:برمیگردی؟

گفتم:جایی که میرم راه برگشتی نداره.

.

.

.

من رفتم . . . اونم رفت

ولی

اون مدت هاست برگشته

و

با اشک چشماش خاک مزارمو شستشو میده

[ سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:دلنوشته , ] [ 17:19 ] [ 2khMale ShaHe PariOon ]
[ ]

عاشقی

دختره از پسره پرسید:من خوشگلم؟؟

گفت:نه

پرسید:دوسم داری؟؟

گفت:نوچ

پرسید:اگه بمیرم برام گریه میکنی؟؟؟

گفت:اصلا

دختره چشاش پراز اشک شد ولی هیچی نگفت.

پسره بغلش کرد و گفت:

تو خوشگل نیستی..

زیباترین هستی

تورو دوس ندارم..

چون عاشقتم

اگه بمیری برات گریه نمیکنم...

چون منم میمیرم

[ سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:عشق,زیباترین,عاشقانه, ] [ 17:15 ] [ 2khMale ShaHe PariOon ]
[ ]

راه عشق

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست 

آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نیست

هر گه که دل به عشق دهی خوش دمی بود

در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست

از چشم خود بپرس که ما را که میکشد

جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست

او را به چشم پاک توان دید چون هلال

هر دیده جای جلوه آن ماه پاره نیست

فرصت شمر طریقه رندی که این نشان 

چون راه گنج بر همه کس آشکاره نیست

نگرفت در تو گریه حافظ به هیچ رو

حیران آن دلم که کم از سنگ خاره نیست

 

[ سه شنبه 20 آبان 1393برچسب:دلنوشته های من,راه عشق,عشق,عاشقانه, ] [ 8:52 ] [ عادل ]
[ ]

شب اول قبر

میگن شب اول قبر خدا می پرسه :

وقتی همسایه ات گرسنه بود تو کجا بودی!؟

وقتی دوستت کفش نداشت تو کجا بودی و خلاصه از این سوالا...

 

ولی من

میخوام سرمو بندازم پایین با خجالت بگم:

خدا جونم خودت کجا بودی !؟

بهش بگم وقتی کمر این همه جوون زیر این مشکلات خم شد تو کجا بودی!؟

وقتی هزارتا دختر به خاطر گشنگی و مریضیه خانوادشون فاحشه شدن تو کجا بودی!؟

اونروزی که با زندگی و آیندمون بازی کردن تو کجا بودی؟

وقتی خیانت عشقمو دیدم زجه زدم تو کجا بودی!؟

وقتی شبا بابام از خستگی نا نداشت تو کجا بودی؟

وقتی حاجیات مکه و کربلا رو بارها و بارها زیارت و سیاحت می کردن ولی...

لطفا بقیه این شکوه نامه زیبا را در ادامه مطلب بخوانید


ادامه مطلب
[ شنبه 17 آبان 1393برچسب:شب اول قبر,دلنوشته های من,عشق, ] [ 21:39 ] [ ابراهیم حسینی ]
[ ]

عشق چیست

از پیرمردی پرسیدم عشق چیست؟

گلی را نشانم داد و گفت :

:دیروز غنچه بود ,

امروز شکفت,

    فردا پژمرده خواهد شد...

 

[ جمعه 16 آبان 1393برچسب:دلنوشته های من,عشق چیست, ] [ 22:18 ] [ ابراهیم حسینی ]
[ ]

خدای لیلی

روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود

و مجنون بدون اینکه متوجه شود از بین سجاده اش عبور کرد...

مرد نمازش را قطع کرد و داد زد : " هی!!!چرا بین من و خدایم فاصله انداختی ؟"

مجنون به خود آمد و گفت :"من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم

تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه مرا دیدی ؟"

 

[ جمعه 16 آبان 1393برچسب:عاشق,عاشق لیلی,, ] [ 21:59 ] [ ابراهیم حسینی ]
[ ]

عشق

پروردگارا مرا به عشق زنده گردان

که از ازل تا ابد است,

و مرا بدان امید بخش,

که این خاک غریب تمامی امیدم را ربوده است...

 

[ سه شنبه 13 آبان 1393برچسب:عشق, ] [ 22:52 ] [ ابراهیم حسینی ]
[ ]

خسته ام

خسته ام...

از همه دنیا...

از همه آدماش...

از عشقاش...

از جداییاش...

از خیانت هاش...

خدایااا

خسته ام . . . میدونم وقت هنوز تموم نشده..

میشه ورقمو بدم؟؟؟؟؟؟

[ سه شنبه 13 آبان 1393برچسب:خسته,عشق,تنها, ] [ 19:38 ] [ 2khMale ShaHe PariOon ]
[ ]