قبول شدم
با هم سر جلسه امتحان بودیم. من جواب سوال ها را نمی دانستم.
عرق کرده بودم. اما او تند تند جواب سوال ها را نوشت. برگه را داد به مسئول جلسه ,بعد به من گفت :
((قبول شدم.))
صبح که بلند شدم نمی دانستم تعبیر خوابم چیست.
فردا که خبر شهادتش را شنیدم ,فهمیدم که قبول شده.
اسمان مال انهاست
[ ]