شهید غواص
شهید_غواص 3
.
#قورباغه ها #فرشته نجات ما !!!!!
هنگام عبور از اروند خروشان بدلیل تلاطم شدید آب ,عده ای از غواص ها گلویشان پر از آب شده و در آستانه خفه شدن بودن و نیاز به سرفه کردن داشتند اما چون می دانستند یک سرفه باعث لو رفتن کل عملیات شده سرفه نمی کردند. . .
چون وضع اضطراری شد ، ماجرا را با سردار قربانی در میان گذاشتند دستور این بود که اگر شده خود را خفه کنید؛ سرفه نکنید؛ چون یک لشگر را نابود خواهید کرد...
عزیزانی که دچار سرفه شدید شده بودند بارها
زیر آب رفتند اما قادر به اجرا دستور نبودند ...
#فرمانده دستور داد ؛ از فرد کنار دست خود کمک بگیرید تا زیر آب بمانید و بی صدا شهید شوید، تا جان یک لشگر به خطر نیافتد...
نفس در سینه ها حبس شده بود...
صحنه تکان دهنده و غیر قابل توصیفی بود...
می دانستیم که صدور این دستور چقدر برای فرمانده دشوار است،امّا موضوع هستی و نیستی یک لشگر ،پیروزی و شکست یک عملیات در میان است
متوسل به بی بی فاطمه_زهرا و پرچم بارگاه امام_رضا شدیم که ناگهان در یک چشم بهم زدنی تمام اروند پر از صدای قورباغه هایی شد که نمیگذاشتند صدای سرفه ها به دشمن برسد
نظرات شما عزیزان:
آخه آدم هم اینقدر بی هدف
یک لحظه فکر نمی کنی که کجایی، کجا می خواهی بروی! اصلا زندگی یعنی چه؟ همینقدر سرگرم و در بطالت گذروندن!
لحظه ای درنگ کن و لحظه ای هم تامل
ببین! روزهای جوونیت داره می گذره
فکر کنم لذت با هدف حرکت کردن در زندگی را نچشیده ای که اینقدر درهم بر همی
پاسخ:ممنونم از نظرت عدله ولی به نظرم شما هدفتون از زندگی مشخص نیست... من لذتی که از راه شهدا دارم هیچ جای دیگه نمیبینم