باز میخوانم تو را
باز ميخواهم ترا، ای عشق من
باز هم نام تو بر لب ميبرم
اين نگاه بی فروغ خسته ام
کی به جانت آتشی، ديگر زند
اين لبان سرد و خالی از هوس
کی تواند، مستی پيشين دهد
باز ميخواهم ترا، ای عشق من
باز هم نام تو بر لب ميبرم
راست ميگويی دلا ديوانه ام
چون که خواهم صدر بزم غير را
می ستانم با همه بی مهريش
گر شوم بر درد عشقش مبتلا
باز ميخواهم ترا، ای عشق من
باز هم نام تو بر لب ميبرم
نظرات شما عزیزان:
سلامتیِ اونایی که یه روز بدونِ ما نمی تونستن، و الان یه روز با ما.....نمی تونن.!!...
[ چهار شنبه 30 مهر 1393برچسب:باز میخوانم تو را, ] [ 22:53 ] [ احمد ظاهر(وب کافه ای) ]
[ ]