پاییز
وه چه زیبا اگر پاییز بودم
وحشی و پرشور و رنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من میخواند شعری آسمانی
در کنار قلبم عاشق شعله میزد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه من ,
همچو آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دل های خسته
پیش رویم
چهره تلخ زمستان جوانی
پشت سر آشوب تابستان عشقی ناگهانی
سینه ام منزلگه اندوه و درد و بد گمانی
کاش چون پاییز بودم...
کاش چون پاییز بودم